Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 26 (814 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 Deutsch Persisch Menu
Funkstille {f} U خاموشی فرستنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Erlöschen {n} U خاموشی
Stromausfall {m} U خاموشی
Sperrstunde {f} U خاموشی [در مهماسرای جوانان]
Ausgangssperre {f} U خاموشی در ساعت معین شب
eine Ausgangssperre verhängen U خاموشی در ساعت معین شب بر قرار کردن
Einsender {m} U فرستنده
Expedient {m} U فرستنده
Absender {m} U فرستنده
Frachter {m} U فرستنده بار
Fernsehsender {m} U فرستنده تلویزیون
Befrachter {m} U فرستنده [کالا]
Absender {m} U نشانی فرستنده
Funkstille {f} U سکوت فرستنده
Funkpeilung {f} U فرستنده یابی
Funkstille {f} U قطع فرستنده
Funkanlage {f} U دستگاه گیرنده و فرستنده
Funkfeuer {n} U فرستنده بی سیم دریایی
Funk {m} U فرستنده رادیو و تلویزیون
Funkstreife {f} U گشت مجهز به فرستنده
Funker {m} U فرستنده پیام رادیویی
Funkgerät {n} U دستگاه فرستنده و گیرنده
Funkortung {f} U پیدا کردن محل فرستنده
Funkturm {m} U برج فرستنده [رادیو-تلویزیون]
Funkstreifenwagen {m} U اتومبیل گشت مجهز به فرستنده
Brennenden Phosphor mit Wasser löschen und die Dämpfe nicht einatmen. Nach dem Löschen des Feuers mit feuchtem Sand oder feuchter Erde abdecken. [Sicherheitshinweis] U فسفر سوزان را با آب خاموش کنید و بخار را به داخل نفس نکشید. پس از خاموشی آتش با شن یا خاک خیس پوشانده شود. [نکته ایمنی]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Deudic.com